متن نامه امیرسالار داودی از زندان اوین:
به نام خدا
مردم شریف و نجیب ایران
با شما در حالی سخن میگویم که سالی است در زندان اوین محبوس هستم و علی الظاهر مطابق حکم قطعی دادگاه انقلاب اسلامی میبایست چهارده سال علاوه بر این یک سالی که سپری گردید، تحمل حبس کنم. من هر آینه خود را فرزند شما ملت و البته که فرزند ایران بانو می دانم و انشاءالله که حقیقتا چنین باد…
نمیدانم آنچه را که بر زبان و قلمم جاری و ساری ساختهام و در نهایت گفتهها و نوشتههایم حبسی گران اندازه ۱۵ بهار را نصیبم کردند، بر مدار حق بودهاند یا که نه؟! چه، اینکه آیندگان و پیشتر شما ملت در این ارتباط قضاوت خواهید کرد و بیگمان من در برابر قضاوت شما و البته قضاوت آیندگان تسلیم و تابع خواهم بود. لیکن از یک مهم و واقع، اطمینان کامل دارم و آن قدر متیقن نیست جز اینکه در همه آنچه پیشتر گفته و نوشتهام، سعی و تلاشم هماره نبوده است جز پیشه کردن صداقت و رعایت قبطه و سلم و صلاح ملتم و کشورم.
و هر چند که باز نمیدانم در این جد و جهد از برای صادق بودن و در مسیر سلم و صلاح ملت و میهن گام زدن تا چه اندازه توفیق یافتهام و مع الوصف تا آنجا که میان من و معبودم و وجدانم معهود بوده و هست، لختی و ذرهای از مجاهدت و ممارستم در مسیر صدق و سلم و صلاح، کمفروشی نکرده و نخواهم کرد. از این رو در پیشگاه باری تعالی و در محکمه وجدانم و خاصه در محضر شما ملت اصیل و کهن، خود را رو سپید میدانم.
آری من به سرزمینم و ملتم عشق می ورزم و در همه حال سعی کردم تا به اندازه بضاعت خرد و ناچیزم، صدای رسا و بیلکنت ملتم باشم وحال چه مقدار توانستهام حق مطلب را ادا کنم، خدا میداند و بس…
در هر حال، چنانچه بهای این نیت و قصد حقطلبانه، زندان و مصائب ناشی از آن است، فاش گویم و از گفته خود دلشادم که چنین حبسی و مصائبی را با افتخار میپذیرم و در این راه ایستاده میمیرم اما زانو نمیزنم.
اطمینان دارم و یقین بدانید که روزی از راه خواهد رسید و بعد از آن کسی به دلیل گفتهها و نوشتههایش و به طور کلی به واسطه عقاید و باورهایش ناگزیر و ناگریز از تحمل دوری عزیزانش نخواهد بود.
زندان و به تبع آن دور ماندن از خانواده و عزیزان، نامبارک و نامطلوب و حتی جانکاه است و اما چنانچه به خاطر شما مردم و حقوق مسلمتان باشد، زندان که سهل است و در واقع صبر و تحمل بر همه سختی های عالم امکان، چونان شهد شیرین و گوارا میگردد.
امیرسالار داودی، فرزند کوچکتان، منتدارتان است و از اینکه به بهانهای هر چند خرد و ناچیز به شما ملت سرافراز منتسب گردد، بارها و بارها به خود میبالد و مینازد.
خدای ایران، حافظ جان و پناه ایران و ایرانی؛ و امیرسالار و امیر سالارها فدای بی چون و چرای ملت.
ارادتمند،
۹۸/۸/۲۹
ندامتگاه اوین اندرزگاه ۷ سالن ۵